فصلنامهٔ هنری آندِرلاین – شمارهٔ ویژهٔ آبادان
شورای فرهنگی بریتانیا
پاییز 1397
تاریخچۀ سینماهایی که شرکت های
نفتی و سرمایه گذاران غربی در
آبادان ساختند و شرح فرهنگ
سینمایی پویای شهر که با بقیۀ نقاط
ایران تفاوت داشت.

آبـادان سـال های دور، شـهری مهاجرپذیـر
و مهاجرنشـین بـود. سـاکنان آبـادان مردمی
،از شـهرهای مختلف ایـران بودنـد. اصفهانی
شـیرازی، بلـوچ، کُـرد، لُـر، عـرب و آذری در
کنار انگلیسـی ، آمریکایی ، هندی ، پاکسـتانی
و رنگونی هـای برمه زندگـی می کردند. آبادان
در آن روزهـا شـهری زنـده و پُرجنب وجوش
بود کـه انـواع فعالیت های فرهنگـی و هنری
در آن رواج داشـت: باشـگاه های تفریحـی و
سـالن های سـینمایی مـدرن برقـرار بودنـد
و در کتابخانه هـا، کتاب هـا و نشـریه هایی
به زبان هـای فارسـی و انگلیسـی و عربـی
امانـت داده می شـد و انجمن هـای تئاتـر و
عکاسـی و باغبانـی و کنسـرت های موسـیقی
خارجـی و ایرانی و جلسـه های سـخنرانی در
زمینه هـای ادبیـات و موسـیقی و نقاشـی و
.مسـابقه های ورزشـی دائمـاً برگـزار می شـد

عکس از Gail VanWinkle Lydon

بـا وجـود ایـن، درهـای همه جـای آبـادان بـه روی همـه بـاز نبـود. ناصـر تقوایـی، فیلم سـاز برجسـتۀ ایرانـی و متولـد سـال ۱۳۲۰ آبـادان، چنیـن بـه خاطـر مـی آورد: «ایـران در طول تاریـخ معاصـر خود تحت تأثیر سیاسـت های خارجی بوده اسـت. شـاید در خیلی از شـهرهای ایـران، مـردم طعـم تلـخ اسـتعمار را نچشـیده باشـند؛ امـا سیاسـت های عمومی کشـور تابع سیاسـت های اسـتعماری بـود. خوزسـتان منطقـه ای بـود کـه به دلیـل وجـود نفـت، بیش از مناطـق دیگـر موردتوجـه اسـتعمارگران بـود. ایـن رابطـۀ اسـتعماری، مناسـبات اجتماعی و فضایـی سـاخته بـود که در شـهرهای دیگر ایـران، به آن وضوح مشـاهده نمی شـد.
در زادگاه مـن، آبـادان، محله هایـی بـود کـه انگلیسـی ها و کارمنـدان عالی رتبـۀ شـرکت نفت سـکونت داشـتند و ورود بـه آنجـا بـرای مـا غیرشـرکتی ها ممنـوع بـود. سـینماهایی بـود کـه ما حق ورود بـه داخـل آن هـا را نداشـتیم، مخصـوص آمریکایی هـا و انگلیسـی ها و اروپایی هایـی بود کـه در تأسیسـات نفتـی جنـوب کار می کردنـد.

البتـه سـینماهایی هـم مخصـوص کارگران و کارمنـدان ایرانـی بـود. همه چیـز طبقه بنـدی شـده بـود و ما که قوم وخویشـی در شـرکت نفـت نداشـتیم، طبعـاً درِ ایـن مکان هـا بـه روی مـا بسـته بـود.» (۱) در کشـوری که عشـق بـه سـینما همیشـه بیدار بوده اسـت، درهای بسـتۀ یک سـینما بـه روی یک سینمادوسـت، مسـئلۀ کوچکی نیسـت!

عکس از Ann Bell


تالارهـای موقـت نمایـش فیلـم در شـهر صنعتـی آبـادان قدمتـی برابر بـا سـاخت و افتتاح پالایشـگاه عظیـم نفـت آبـادان توسـط شـرکت نفـت ایـران و انگلیـس (Anglo-Persian Oil Company) دارد؛ یعنـی حداقـل سـال ۱۲۹۱.
در واقع کارگزاران انگلیسی APOC نخسـتین کسـانی بودنـد کـه مکانـی بـرای نمایـش فیلـم برپـا کردند و بـا دسـتگاه آپارات جمع وجـوری کـه از بریتانیـا بـه آبـادان آورده بودنـد، فیلم هـای کوتاهـی به زبـان اصلـی بـرای کارمنـدان و مباشـران خـود نمایـش دادنـد. ایـن فیلم هـا عمدتـاً جنبـۀ آموزشـی و سـرگرم کننده داشـتند و نه فقـط مـردم شـهر، بلکـه کارگـران ایرانـی و هنـدی شـرکت نیز بـه ایـن تـالار نمایـش خصوصـی راه نداشـتند. به تدریـج به صلاحدیـد کمیتـۀ انگلیسـی در مناطـق پرجمعیـت شـهر بـا اتومبیـل و آپـارات سـیار، فیلم هـای خبـری و بهداشـتی و تبلیغـی به زبـان اصلـی بـرای عمـوم نمایـش داده می شـد. اگرچـه مـردم چیز چندانـی از محتـوای آن فیلم هـا دستگیرشـان نمی شـد، هـر بـار پـس از اطـلاع از مـکان نمایـش، در محـل ازدحـام می کردنـد. «سـینمای سـیار» در سـال های نخسـتین در محـل روستاییِ قرنطینـه (شطیط) و بعدهـا در حیـاط بـزرگ دبیرسـتان رازی بـه نمایـش فیلم میپرداخـت.

عکس از Seroj Mesropian
هم زمـان بـا پایان یافتـن کارهای سـاختمانی و تأسیسـاتی پالایشـگاه و نزدیک شـدن به زمان بهرهبرداری، کارگزاران APOC در کنـار سـایر امکانـات و تسـهیلات رفاهی نظیـر خانه های مجلـل و مشـجر و بیمارسـتان و فروشـگاه های بـزرگ در منطقـۀ سرسـبز بِرِیم، یک باشـگاه ورزشـی و تفریحـی خصوصـی به نـام «جیم خانـه»(Gymkhana Club) بـرای کارکنـان انگلیسـی شـرکت دایـر کردنـد.
ایـن باشـگاه بـا گنجایـش حـدود هـزار نفـر، نزدیـک منازل سـازمانی رؤسـا و کارمنـدان عالی رتبۀ شـرکت قرار داشـت و گاهـی در آنجا فیلم آموزشـی و تبلیغـی هـم نمایـش داده می شـد. باشـگاه جیم خانـه که حتـی نامش هـم برای افـراد بومی نامفهـوم بـود، تالار های سـخنرانی، میزهای بیلیارد، نوشـگاه و سـالن غذاخوری داشـت. اکثر کارکنـان انگلیسـی شـرکت بعـد از کار روزانه، اوقات فراغت خود را تا پاسـی از شـب در آنجا می گذراندنـد.



سـینمای جیمخانـه روبـاز و تابسـتانی بـود و اوایـل دهۀ 1330 به «سـینمای تابسـتانی بریـم» و در دهـۀ 1340 بـه«سـینما نفت آبـادان» تغییـر نام داد.

عکس از داریوش نگهبان / Iranian.com
هـدف سِـر جان کادمـن، رئیس کمیتۀ APOC، از راه انداختن باشـگاه های تفریحی و ورزشـی نظیـر جیمخانـه ایـن بـود کـه نوعـی «هسـتۀ بریتانیایـی» در مناطـق نفت خیـز ایجاد شـود و کارکنـان انگلیسـیِ شـرکت بـا عضویـت و حضـور در ایـن باشـگاه ها و انجـام فعالیت هـای اجتماعی و به خصوص ورزش، «روحیهٔ فرادمکراتیک مدرن» (The Modern Ultra democratic Spirit) خـود را حفـظ و بی ثباتـی و سـختی زندگـی دور از وطـن را تحمـل کننـد. همه چیـز در خدمـت ایـن بـود کـه حس وحـال انگلیسـی بودن در جنوب ایـران حفظ و بازتولیـد شـود. از بیـن تمـام ایـن فعالیت هـا، سـینما همچنـان محبوب تریـن بود.






کمیتهٔ APOC که در مناطق نفت خیز خوزسـتان، «سـینما نیلسـون» (Neilson Cinema) و باشـگاه های مجهـزی بـرای کارکنان انگلیسـی شـرکت تأسـیس کرده بود، در سـال 1305 پیشـنهاد اسـتفاده از سـینما به عنـوان وسـیلۀ مؤثـر اجتماعـی بـرای سـرگرمی و ابـزاری قدرتمنـد بـرای تبلیغـات را داد. در حقیقـت پیشـنهاد اعضـای کمیتـه بـرای نمایـش فیلـم در نقـاط مختلـف خوزسـتان بـر اسـاس سرمشـق و شـباهت های نظامـیِ «انجمن مردان جوان مسیحی» (Young Men’s Christian Association, YMCA) بـود.
بـر این اسـاس در نخسـتین اقـدام، دسـتگاه های نمایـش قدیمـی و منسوخ شـده را از رده خـارج کردنـد و دسـتگاه های جدیـدی کـه هرکـدام بالغ بر 50 دلار قیمـت داشـت، خریدند. کادمن شـخصا مسـئولیت خریـد و تحویـل منظـم و بموقع این دسـتگاه ها را بـه عهده گرفـت.
در اواخر دهۀ ۱۳۰۰ نخسـتین سـالن بـزرگ نمایـش فیلـم در منطقۀ سرسـبزی از آبادان سـاخته شـد که صندلی هـای آن نیمکت هـای چوبـیِ خوش سـاخت بـود و گنجایـش زیـادی داشـت.

به دلیـل حضـور گسـتردۀ کارگـران و کارمندان هنـدی در آبـادان که آن ها هـم کمابیش غم دوری از وطـن داشـتند، «باشـگاه هندیهـا» (Indians Club) مختص کارکنان هندی و خانواده هـای آن هـا سـاخته شـد. ایـن باشـگاه مجهز به تالار سـخنرانی، سـالن های ورزشـی، سـالن نمایـش و رسـتوران بزرگـی بـود کـه غذاهـای هنـدی نیـز در آنجـا طبـخ می کردنـد. در ایـن باشـگاه، عمدتـاً فیلم هـای هنـدی نمایـش می دادنـد. زیـرِ پـردۀ نمایش یـک پیانوی مارک کُرگ (Korg) گذاشـته بودند و افسـری هندی کـه نواختن پیانـو را در نیروی دریایی انگلیـس آموختـه بـود، پشـت آن می نشسـت و متناسـب بـا صحنه هـای فیلـم، ملودی هایی می نواخـت. پـس از ملی شـدن صنعـت نفـت در ۲۹ اسـفند ۱۳۲۹ و خـروج اکثـر کارکنـان هنـدی شـرکت نفـت، این باشـگاه تعطیل شـد.

اوج سـاخت سـالن سـینما در آبادان، «سـینما تاج» بود که سـاختش پیش از جنگ جهانی دوم آغـاز شـد. ایـن سـینما به سـبب اسـتفاده از آجرنسـوزِ قرمزرنـگ کـه در ایـران بـه آجر لندنـی موسـوم بـود، جلـوۀ خاصی داشـت و حتی قبـل از آنکه تزیینـات داخلی آن بـه اتمام برسـد، در سـال ۱۳۲۳ افتتـاح شـد. سـینما تـاج به عنـوان مجهزتریـن سـینمای خاورمیانه ۱۱۷۸ نفـر گنجایـش داشـت و فقـط رؤسـا و مدیـران و کارکنـان عالی رتبـۀ شـرکت نفت از آن اسـتفاده می کردنـد. صندلی هـای راحـت سـینما بـا روکـش پارچـه ای که از لنـدن آورده بودنـد و تجهیـزات نور و صدای سـینما و آکوسـتیک سـالن بر اسـاس اسـتانداردهای جهانی طراحـی و اجـرا شـده بود. معمارانی که در نقشـۀ سـاختمان سـینما دقت کرده انـد، نمای آن را شـبیه شـیر نشسـته ای می داننـد که یادآور نشـان شـرکت نفت اسـت.
از آبـان۱۳۲۷ اعـلام شـد: «چـون کارمنـدان نوبت کار که شـب ها سـرکار هسـتند نمی توانند بـه سـینما برونـد، لـذا تصمیـم گرفتـه شـده اسـت هفتـه ای سـه روز، یکشـنبه، سه شـنبه و چهارشـنبه، صبح هـا از سـاعت نُه ونیـم در سـینما تـاج بـرای آن هـا و خانـوادۀ کارمنـدان فیلم هایـی بـه معـرض نمایـش گـذارده شـود.» (2)
سـینما تاج در سـال ۱۳۳۶ از قسـمت شـرقی شـکاف عمیقی برداشـت که موجب افسـوس اهالـی بابـت آسـیب بـه یکـی از نمادهـای شهرشـان شـد. ایـن شـکاف بـا بررسـی و کمـک مهندسـان انگلیسـی و ایرانـی شـرکت، در سـال ۱۳۳۷ ترمیـم شـد.



عکس از Debi Samii
در کنـار سـینما تـاج، باشـگاه جیمخانـه با تغییـر نام به سـینمای تابسـتانی بریـم، همچنان در انحصـار کارمنـدان شـرکت نفـت و خانـوادۀ آن هـا بـود و دسـت کم سـه روز در هفتـه (جمعـه، یک شـنبه و سه شـنبه) فیلم هـای نمایش داده شـده در سـینما تـاج را در این سـینما اکـران می کردنـد.

عکس از علیرضا شکاری / Petromuseum

پـس از این هـا، سـینمای باشـگاه گلسـتان در منطقـۀ بریـم بـرای اسـتفادۀ کارمنـدان غیرطبقه بندی شـده (ممتـاز) و خارجـی شـرکت نفـت و اعضای خانوادۀ آن ها تأسـیس شـد باشـگاه گلسـتان در واقـع مرکـزی تفریحـی بـود کـه بـاغ پُـر دار و درخـت آن، مکانـی برای صـرف شـام و نوشـیدنی و گـوش دادن بـه موسـیقی بـود و سـالن مجهـزی هـم بـا دویسـت صندلـی داشـت کـه در آن فیلـم نمایـش می دادنـد.






بـا گسـترش فعالیـت پالایشـگاه در تصفیـه و صـدور نفـت خـام و افزایـش شـمار کارکنـان، کمیتهٔ انگلیسی APOC بـرای آنکـه نشـان بدهـد مخالـف هرگونـه تبعیـض طبقاتـی اسـت و در واقـع به منظـور حفـظ تبعیـض، بـرای کارمنـدان و کارگـران ایرانـی و هنـدیِ شـرکت نیـز چند باشـگاه و سـالن سـینمای مجزا تأسـیس کرد. سـینمای تابسـتانی باشـگاه ایـران واقـع در پـارک آریـا بـه همیـن منظور سـاخته شـد.

«باشـگاه آبادان» با دو سـالن، در منطقۀ بهمنشـیر برای کارگران سـاکن محله های بهمنشـیر و فرح آبـاد، در منطقـه ای وسـیع و مشـجر نزدیـک زمیـن فوتبـال رضـا پهلوی سـاخته شـد.
سـالن زمسـتانی سـینما هفتصـد نفـر و محوطـۀ تابسـتانی آن هزاروپانصـد نفـر گنجایـش داشـت. ایـن باشـگاه و امکانـات آن ویـژۀ کارگران شـرکت نفـت و خانوادۀ آن ها بـود و حدود سـه هزار نفـر عضـو داشـت. در طبقـۀ فوقانـی سـالن زمسـتانی، کتابخانـۀ بزرگی بـرای اعضا دایـر بـود کـه روزنامـه و نشـریه های صنعـت نفـت و کتاب های فارسـی و انگلیسـی بـه اعضا امانـت مـی داد.
محوطۀ سـینمای تابسـتانی در وسـط زمین چمن سرسـبزی تعبیه شـده بود کـه در جـوارش رسـتوران باشـگاه قـرار داشـت و در صحـن آن، میزهـا و صندلیهایـی برای بـازی تمبلـو چیـده بودنـد. گوشـه وکنار ایـن محوطـه بلندگوهایی نصـب بود کـه از غروب تا پاسـی از شـب، صـدای موسیقی شـان طنین انـداز بود.

سـینمای تابسـتانی بهمنشـیر کـه در سـال های اولیـۀ تأسـیس، بـرای اسـتفادۀ کارگـران هنـدی شـرکت نفـت در منطقـۀ محـروم کُفیشـه سـاخته شـده بـود، نهصـد نفـر گنجایـش داشـت. صندلی هـای ایـن سـینما نیمکت هـای چوبـی بـا پایه هـای آهنـی بـود کـه بعدها به صندلی هـای آهنـی تبدیـل شـد. ایـن سـینما از دهـۀ 1340 به بعـد بـرای اسـتفادۀ همـگان (افـراد شـرکتی و غیرشـرکتی) آزاد بـود. در سـال ۱۳۳۱ سـریال مرد اتم (مهـر در چند روز متوالی)، سـی یرا (25مهـر)، فیلـم عربـی عشـق و انتقام(مـرأۀ الشـیطان) (۳۰مهر)خیابـان یـک راه (۷آبـان)، فیلـم عربـی دختـری از فلسـطین(فنـی من فلسـطین) (14آبـان) و فیلـم عربـی وداد (5آذر) در ایـن سـینما نمایـش داده شـد.
در ایـن سـینما کـه کارگـران هنـدی و پاکسـتانی و ایرانـی شـرکت نفـت مشـتری های آن بودنـد، بیشـتر فیلم هـا و سـریال های هنـدی و عربـی و گاهـی ایرانـی نمایـش داده می شـد.
فیلم پرطرف دار هنسـای عرب (Arabic Hansa, 1941) و فیلم مشهور هندی سِکندر (Sikandar, 1941) مکرر در این سینما نمایش داده شد. اشعار فیلم اخیر را ابوالقاسم حالت، سـازندۀ اشـعار و تصنیف هـای روز کـه در آن سـال ها کارمنـد شـرکت نفت بود، سـروده بود.
یکـی از سـینماروهای قدیمـی آبـادان بـه یـاد مـی آورد کـه بعـد از جنـگ جهانـی دوم، در اواخـر دهـۀ ۱۳۲۰، کارگـران هندی کـه برای تماشـای فیلم به سـینما بهمنشـیر می رفتند در سـر راهشـان بـا گَنداب هـای مصنوعـی روبـهرو می شـدند که جوان هـای رنـد و علاقه مند بـه سـینما ایجـاد می کردنـد. ایـن افـراد در ازای گرفتـن مبلغـی پـول، هندی هایـی را کـه نمی خواسـتند کفـش و لباسشـان کثیـف شـود، بـه دوش می گرفتنـد و از گنـداب مصنوعی عبـور می دادنـد و بـه ایـن ترتیـب، هزینـۀ بلیـت و تنقـلات خـود را فراهـم می کردند.






«باشـگاه پیـروز» بـا ششـصدهفتصد نفـر گنجایـش، در منطقـۀ پیروزآبـاد بـرای اسـتفادۀ کارگـران شـرکت نفـت سـاکن در محله های پیروزآباد و بهار سـاخته شـد. این باشـگاه حدود دوهـزار عضو داشـت.
بایـد یـادآوری کنـم کـه شـرکت نفـت بـرای تهیـه و تأمیـن فیلـم، به طـور مسـتقیم بـا کمپانی هـای مشـهور فیلم سـازی مثـل متروگلدوین مایـر، کلمبیـا، فوکس ، یونایتد آرتیسـتز و والـت دیسـنی قـرارداد بسـته بـود؛ ازاین رو برخـی از فیلم هایـی که در سـینماهای لندن به نمایـش درمی آمـد، هم زمـان در سـینما تـاج و سـایر سـینماهای کارمندی شـرکت نفت نیز به زبـان اصلـی نمایـش داده می شـد. نمایـش این فیلم هـا بدون هرگونـه نظارت و سانسـور از سـوی مقام هـای ایرانـی انجـام می گرفـت. البتـه ادارۀ فرهنگ و هنـر آبادان، در سـال 1349 موفـق شـد نظـارت خـود را تـا حدودی بـر نمایـش ایـن فیلم ها اعمـال کند.
تـا قبـل از انقـلاب، اغلـب فیلم های سـینماهای شـرکت نفت به جز سـینما بهمنشـیر، به زبان اصلـی نمایـش داده می شـد. سـینمای بهمنشـیر در فصل هـای غیربارانـی به طـور متوالـی همـه روزه برنامـۀ نمایـش فیلـم داشـت؛ اما در سـایر سـینماهای شـرکت نفت، فقط سـه روز در هفتـه عمدتـاً دوشـنبه، سه شـنبه و پنج شـنبه فیلـم نمایـش داده می شـد.

عکس از جهانشاه جاوید / Iranian.com
صنعـت نفـت آبـادان بعدازظهـر روزهـای چهارشـنبۀ هـر هفتـه بـا انتشـار نشـریه ای به نـام مشـعل، جـدول برنامـۀ هفتگی سـینماها را با ذکر روز و سـاعت نمایش و اینکـه چه روزهایی فیلم هـا به زبـان اصلـی و چـه روزهایـی دوبلـه نمایـش داده خواهـد شـد، اعـلام می کـرد. همچنیـن بـرای اطـلاع علاقه منـدان، در یـک دو صفحه، با نوشـتن خلاصۀ داسـتان فیلم های هـر هفتـه، کارگـردان و بازیگـران و فیلمبـردار هر فیلم معرفی می شـدند.

عکس از پترومیوزیم
عیـن همین مطلب نیـز در همـان روز از صـدای «رادیـو نفـت ملـی آبادان» پخش می شـد. همچنیـن در روزنامـۀ خبرهـای روز، جدول سـینماهای شـرکت نفت و سـالن های خصوصی منتشـر می شـد و نجـف دریابندری، دکتر حمیـد نطقی، ابراهیم گلسـتان و محمود فخرداعی یادداشـت ها و نقدگونه هایـی بـر ایـن فیلم ها می نوشـتند.

بلیـت سـینماهای شـرکت نفـت ، به دلیل کم بـودن دسـتمزد کارگران بسـیار ارزان بـود. مثلاً، از اواخـر دهـۀ ۱۳۳۰ تـا قبـل از جنـگ ایـران و عـراق، بهـای بلیت سـینما بهمنشـیر 3 و 6 ریـال بـود: 3ریالـی برای قسـمت جلو و 6ریالی برای قسـمت عقـب و نزدیک بـه آپارات خانه، ایـن دو قسـمت را بـا نـردۀ آهنـی از هـم جدا کـرده بودنـد. همچنین بهـای بلیت سـینمای کارگری باشـگاه آبادان نیز در همین سـال ها، یکی دو ریال بیشـتر از سـینمای بهمنشـیر بود.

سـینماهای تـاج ، بهمنشـیر، آبـادان و پیـروز، بعـد از انقـلاب تا چنـد روز قبـل از آغاز جنگ ایـران و عـراق، بـا نمایـش فیلـم فعـال بودنـد و بعـد از آن تعطیـل شـدند. سـینما تـاج در سـال های اخیـر کمـاکان بـرای عمـوم دایـر اسـت و فیلم هـای روز سـینمای ایـران در آنجـا نمایـش داده می شـود.
1. نقل از: بهارلو، عباس، معرفی و شناخت ناصر تقوایی، تهران: قطره، ۱۳۸۲، ص 20.
2. اخبار هفته، ش105، ۲۱آبان۱۳۲۷، ص 22.